بالاخره اومدم...
سلام به دوستاي گلم ، خاله ها و عموهاي مهربون
ممنون كه به يادمون بودين!
ماماني از همين جا رسما معذرت خواهي خودش رو
به خاطر جواب ندادن به كامنتاتون اعلام ميكنه!!!!
در عوض با كلي عكس اومديم از اول ده ماهگيم تا حالا
خيييييييييلييييييييي بلا شدم
كلي هم پيشرفت كردم. تو نشستن كه كلا مستقل شدم و كامل چهار دست و پا
راه ميرم. ماماني ميگه دركم از محيطم بيشتر شده!!!
كوچكترين نكته از خونه رو وارسي ميكنم، حتي به حموم هم سرك كشيدم! اولين
بار وقتي بود كه ماماني تو حموم داشت پيرنم رو ميشست...
از كت و كول بابايي و ماماني بالا ميرم
و به هرچيزي كه دم دستم باشه تكيه ميدم و وايميستم
بعضي از كلمه ها مثل ماما، بابا، قاقا ،نانا و ...
رو كم كم دارم ياد ميگيرم...
ماماني موهامو شونه كرد و وقتي برسم رو ازم گرفت كه نخورمش،
اينطوري براش قيافه گرفتم!!!
اينجا رفته بودم سراغ گلدوناي مامان بزرگ كه ماماني دستگيرم كرد. آخه عاشق
خاك بازي شدم اونم خاك گلدون. باور ندارين؟؟؟
اينم نشونش ! اثر نقاشيم رو ديوار، البته تو خونه ي خودمون
اينطوري شد كه مامان و بابا رو مجبور كردم گلدون بزرگمون رو يه جاي امن و دور از
دسترسم بذارن!!!!
گفتم كه ميتونم وايسم بله!!!
ماماني به خاطر اينكه من كله ام رو نكوبم به ميز تلويزيون
جلوش پشتي گذاشته
اينجا در حال وارسي سوراخ سنبه هاي خونه و تفكر براي خرابكاري ام!!!
عروسك مورد علاقه ي من البته به غير از ساراجونم!
آهنگشو خيلي دوس دارم.
حرف كوچكترين نوه ي خانواده رد خور نداره، حتي اگه بخواد بشينه وسط سفره!!!
ديگه گل و گلدون ميخاين چيكار!؟
مامان نوشت:
دختر نازم خدا رو صد هزار بار شكر كه داري هر روز بزرگتر ميشي ودركت بيشتر ميشه
اين روزا خيلي بهم وابسته شدي، وقتي مجبورم پيشت نباشم بيقراري ميكني، منم دلم برات يه ذره ميشه گلم !
از خداي مهرون ميخوام خوب تربيتت كنم و برات يه مامان خوبي باشم ان شاا...
راستي بابايي زحمت كشيده عكستو تو ني ني عكس گذاشته،
برنده هم شدي خوشگلم
جايزش يه ست ساحليه خوشگله. مباركت باشه، اگه بياد كلي باهاشون بازي ميكني
ميدونم كه خيلي دوس داري!
عزيزم فردا ماهگيتم تموم ميشه. احتمالا خونه نباشيم
پس از همين الان
ماهگيت مبارك عشـــــــــــقـ♥♥♥♥♥♥ـم
خيلي دوستت دارم حديثـــــــــم