اولين روز پنج ماهگي
امروز با مامان و بابا رفته بوديم يه جايي.
اه اه اه!!!!!!!!!!!!!!!
كاش كه نرفته بوديم.
مي دونين كجا؟!
اونجا خيلي اذيتم كردن بهم آمپول زدن و يه چيز تلخ انداختن تو دهنم!
اما من زياد گريه نكردم چون اصولا دختر نغ نغويي نيستم!
برا همين امروز بامامان و بابام قهرم.
البته بابايي ميگه وقتي بزرگ بشي خودت ميفهمي برات خوبه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی